Death In Paradise یک سریال جنایی موفق است که در جزیره ای استوایی خیالی به نام سنت ماری در نزدیکی سنت لوسیا اتفاق می افتد. این مجموعه تلویزیونی در پلتفرم پخش انگلیسی BBC iPLayer در بین طرفداران بسیار محبوب بوده است. سریال به دنبال واحد CID محلی در جزیره است. از زمان شروع نمایش در 2011، رتبه ها به آرامی کاهش یافته است. به اندازه رتبه بندی Doctor Who بد نیست، اما آنها در حال سقوط هستند. در این پست به این سوال می پردازم که آیا مرگ در بهشت ​​تمام شده است؟ و درباره سریال و آینده آن بحث کنید.

این مقاله حاوی اسپویلرهای تا سری 11 است!

فهرست:

مروری سریع - آیا مرگ در بهشت ​​تمام شده است؟

این سریال به دنبال پلیس محلی و تنها CID است، زیرا آنها در یک زمان به هر پرونده رسیدگی می کنند و اکثریت قاطع آن قتل است. در واقع، جزیره دارای نرخ جنون جنون آمیز است، اما باز هم با عنوان سریال مطابقت دارد. نکته ای که در مورد Death In Paradise وجود دارد این است که بازیگران مدام در حال تغییر هستند. تنها دو شخصیت اصلی که در حال حاضر باقی مانده اند، کمیسر پلیس هستند، سلوین پتیسونو مدیر بار، شخصیت ها اغلب در آن شرکت می کنند، کاترین بوردی.

این شخصیت‌ها همیشه در حال تغییر و همچنین غیر در حال گسترش به این معنی است که اغلب وقتی می‌دانیم که به زودی آنها را ترک خواهند کرد، عادت کردن به آنها دشوار است. من نمی فهمم که مجریان برنامه چگونه انتظار دارند که این کار انجام شود.

حتی پلیس هم عوض می شود. این بهترین نیست. چیزهای بیشتری برای بحث وجود دارد، اما این سوال مطرح می شود: آیا مرگ در بهشت ​​تمام شده است؟

آیا مرگ در بهشت ​​تمام شده است؟
© BBC ONE (مرگ در بهشت)

علاوه بر این، من در مورد خط داستانی برخی از قسمت ها صحبت خواهم کرد که تقریباً همیشه حول محور قتل می چرخد. تقریباً هر قسمت و منظور من هر قسمت معمولاً حول نوعی قتل است که تیم باید حل کند.

طرح ها خوب هستند اما مشکل این نیست

بیشتر طرح ها بسیار جالب و لذت بخش هستند. آنها به خوبی نوشته شده و خنده دار هستند، گاهی اوقات بسیار غمگین و تکان دهنده هستند. شما همیشه می توانید روی هر قسمت بسیار جذاب و فکر شده حساب کنید و قاتل همیشه در پایان فاش می شود. حل کردن آن همیشه بسیار سخت است.

با این حال، وقتی همیشه تغییر شخصیت‌ها وجود دارد، عادت کردن به آنها بسیار سخت است. یک مثال می تواند در ابتدای فصل 3 باشد، جایی که قهرمان اصلی، دیوید پولزنی که وانمود می‌کند یکی از همراهان قدیمی‌اش از دانشگاه است، با کمک یک همدست، روی صندلی آفتاب‌گیر با چاقو کشته می‌شود.

ریچارد پول کشته شد - سریال مرگ در بهشت ​​3.
© BBC ONE (مرگ در بهشت)

اینجاست که معرفی کارآگاه جدید مطرح می شود، DI هامفری گودمن. گودمن کارآگاهی از انگلستان است و درست مانند نحوه ورود دیوید، گودمن نیز برای حل قتل وحشتناک ریچارد آورده شده است.

پس از اینکه گودمن قتل ریچارد را حل می کند، مدتی می ماند تا اینکه پرونده ای در انگلستان مربوط به مردی است که در جزیره مرده است. گودمن به انگلستان می‌رود و دختری دوستانه را می‌بیند که در جزیره دیده بود و قبل از رفتن به سنت ماری نیز او را کمی می‌شناخت.

هامفری پس از اینکه قبلا دوست دختر سابق خود را که برای احیای دوباره چیزها به سنت ماری آمده بود رد کرد، متوجه می شود که عشق مهم است و شما شانس زیادی ندارید و ترجیح می دهید با او در انگلیس بمانید.

اکنون، اینجا جایی است که دی جک مونی، کارآگاهی که با گودمن در ارتباط بود، با او مبادله می‌کند تا به همراه دی‌اس کسل، کارآگاه اصلی جزیره شود. بعد از جک، شخصیت اصلی فعلی وجود دارد نویل پارکر. در حال حاضر نویل کمترین شخصیت مورد علاقه من است، پس از جک مونی.

تغییرات شخصیت مطلوب نیست

با ادامه حرف قبلی، وقتی نویل وارد شد و اولین قسمتش را دیدم، آهی از سر ناامیدی کشیدم. او آن چیزی نبود که سریال نیاز داشت.

این پسر چه ویژگی خاصی دارد؟ او به راحتی آفتاب سوخته می شود، او یک دمدمی مزاج است، و همچنین به طور منظم دچار جوش می شود. اوه، و او تمام یادداشت‌های موردی را روی یک دستگاه ضبط ضبط می‌کند، مثل او که مربوط به دهه 1990 است. درخشان

صرف نظر از اینکه چقدر از معرفی جدید این شخصیت متنفر بودم، نکته ای که سعی دارم به آن اشاره کنم این است که این بازیگران همیشه در حال تغییر اصلا راحت یا مطلوب نیستند.

وقتی تنها شخصیت‌هایی که تغییر نمی‌کنند، دو شخصیت جانبی هستند، باعث می‌شود سریال شروع به از دست دادن ارتباط خود کند. این اتفاق در همان زمان شروع شد جک مونی وارد شد. سوال این است: سریال تا کی می تواند این وضعیت را ادامه دهد؟ و آیا مرگ در بهشت ​​تمام شده است؟ پاسخ من بله است.

با این تغییر مداوم در شخصیت‌های جدید، به خصوص شخصیت‌های اصلی، به این معنی است که ما به یک شخصیت عادت می‌کنیم، سپس آنها فقط می‌روند یا در پرونده ریچاردز کشته می‌شوند. این چگونه برای سریال طولانی مدتی مانند مرگ در بهشت ​​مفید است؟ نمی تواند باشد.

سریال خوب مقایسه نمیکنه

در برنامه های تلویزیونی مانند بازی تاج و تخت، شخصیت های اصلی مانند وجود دارد آیا استارک و جیمی لنیستر. این شخصیت ها تکراری هستند، دارای قوس و درگیری هستند و همه آنها به نوعی تغییر می کنند. ما به آنها نزدیک می شویم، از برخی متنفریم، برخی را دوست داریم، اما نکته اینجاست که آنها آنجا هستند تا بمانند. برخی از بین می روند، مانند ند به عنوان مثال، اما مرگ آنها دلیلی دارد. در مورد ند، مرگ او شعله‌ور جنگی است که رویدادهای اصلی Game Of Thrones را آغاز می‌کند.

در Death In Paradise هیچ چیز حتی نزدیک به این اتفاق نمی افتد، زیرا زمانی که ما آنها را دوست داریم، زمان آنها به پایان رسیده است. آنها یا تعویض شده اند یا مرده اند. به غیر از دواین، آنها بیش از سه فصل در سریال نمی مانند. تنها شخصیت‌هایی که «اصل» هستند، کاترین مدیر بار و کمیسر پلیس هستند.

همانطور که قبلاً گفتم وقتی تنها شخصیت‌هایی که سمتشان را عوض نمی‌کنند زمان زیادی برای نمایش فیلم ندارند، خسته نشدن از این بازیگران همیشه در حال تغییر سخت است.

خروج دواین (و جایگزینی)

دواین قدیمی ترین شخصیتی بود که رفت و در 7 سریال متوالی ظاهر شد و وقتی این کار را کرد، اصلاً احساس خوبی نداشت. او شخصیت بزرگی بود. او جذاب، خنده‌دار، آگاه، شوخ و کمی غیرحرفه‌ای بود و همیشه درباره چیزی، جایی یا کسی در سنت مایر «یک یا دو چیز» می‌دانست.

وقتی دواین سریال را ترک کرد، احساس می‌شد که سریال در حال سقوط است، و با اینکه جایگزین او اصلاً خنده‌دار نبود، به نظر من، رفتن او سرنوشت سریال را رقم زد و این سوال را ایجاد کرد: آیا مرگ در بهشت ​​تمام شده است؟

برگشتن به رفتن دواین، که اصلاً مرخصی نبود، (اگر از من بپرسید بیشتر یک ناپدید شدن است) این یک مزخرف است، بد انجام شده و به یک چنین شخصیت قدیمی و قابل احترامی آسیب می رساند.

او حتی یک اعزام مناسب دریافت نمی کند، فقط یک اشاره نیمه دل از مونی در مورد سفر با قایق با پدرش و تمام. من به درستی به آن نگاه نکرده ام، شاید این بازیگر با مجریان برنامه مشکل داشت و هجوم آورد، اما این مناسب نیست.

به هر حال وقتی یکی از شخصیت‌های مورد علاقه‌ام که تا آنجایی که می‌توانست بدیع بود، این‌طور از نمایش خارج شد، برایم خوشایند نبود. اصلا

بدترین قسمت این بود که تعویض او وحشتناک بود. حالا مسئله من این نیست که او اصلاً زن است، من عاشق شخصیت هایی مانند DS Camille Bordey بودم، اشتباه نکنید. چیزی که من می فهمم این است که شخصیت او جایگزینی متأسفانه برای دواین بود.

افسر روبی پترسون غیر خنده دار، آزاردهنده، غیرمسئولانه، غیرحرفه ای، بی کفایت و مناسب بود دواینجایگزینی وقتی دواین رفت یک لگد به صورتش بود، اما معرفی روبی مهره ای روی کیک بود.

حداقل وقتی فیدل رفت، مثبت انجام شد، او امتحاناتش را می گرفت و چیز خوبی داشت که می رفت، و جانشین او، جی پی، مناسب بود.

او مشتاق آموختن از "دواین مایرز توانا" بود و افسری صمیمی و کوشا بود که همچنین بسیار باهوش بود.

من اصلاً این حس را از روبی دریافت نکردم، به ندرت چیزی دوست داشتنی یا تحسین برانگیز در مورد او وجود داشت.

او واقعاً فقط به این دلیل استخدام شد که فکر می کنم خواهرزاده کمیسر بود و تقریباً توسط همان شخصی که او را استخدام کرده بود اخراج شد و به یک دلیل بسیار احمقانه فقط به این دلیل باقی ماند که با کمیسر ارتباط داشت و او با خیرخواهی به او یک ثانیه فرصت داد. شانس. فرصت.

بازیگران بدتر می شوند، نه بهتر

می توانید نارضایتی من از رفتن دواین و نحوه برخورد Death In Paradise را درک کنید. آزاردهنده تر این است که شخصیت ها حتی بهتر نمی شوند. برعکس در حال وقوع است. اگر شما هم مثل من فکر می‌کنید که روبی بد است، فقط منتظر بمانید که وقتی هوپر می‌رود او را با چه کسی جفت می‌کنند، او حتی بدتر است. صحبت از آن …..

دیدار افسر کارآموز مارلون پرایس، یک نوجوان محکوم جنایتکار با سابقه ای قابل پیش بینی.

حالا، در نگاه اول، به عنوان یک افسر پلیس در پلیس سنت ماری، یک جنایتکار گذشته فکر می کنید؟ چطور ممکن است؟ خب، این همان چیزی بود که من فکر می کردم، و با توجه به اینکه سنت ماری قرار است مستعمره فرانسه باشد، کشوری که تا زمانی که بی گناهی شما ثابت شود در آن مقصر هستید، شما فکر می کنید که هیچ راهی وجود ندارد که این مرد حتی اجازه کار داشته باشد. چه برسد به یکی در پلیس.

خب، اشتباه می‌کنید، زیرا معلوم می‌شود که او آخرین عضو نیروی پلیس است، همراه با روبی، که بعداً می‌رود و خوشبختانه جایگزین می‌شود.

دی هامفری گودمن و دواین مایرس
© BBC ONE (مرگ در بهشت)

باز هم چیز زیادی برای ادامه وجود ندارد. شخصیت او به خوبی نوشته نشده است، یا واقعی نیست و من مانند فلورانس، فیدل، دواین یا حتی جی پی احساس نمی کنم. هر کدام از آنها چیزی در مورد خود داشتند که منحصر به فرد بود، چیزی خنده دار یا تحسین برانگیز.

با مارلون، شما این را متوجه نمی شوید. فکر می‌کنم بازیگران او خوب هستند، اما همانطور که گفتم، بیشتر شخصیت‌های سریال از سری 7 در حال سقوط هستند. او همچنین کاملاً جوان است، در 20 سالگی، و برخلاف دواین قدرتمند، او را کاملاً بی‌تجربه به نظر می‌رساند.

همچنین، وقتی او را با افسری مانند روبی، که او نیز کاملاً جوان است، جفت می‌کنید، این دو آن دو نفری نیستند که Death In Paradise برای سرپا ماندن به آن نیاز دارد. به نظر من، همه اینها با مونی شروع شد که عالی نبود. وقتی او وارد شد، می دانستم که این سریال تقریباً چیزی برای ارائه ندارد. این موضوع با نویل بدتر شد، اما بعداً به آن خواهم پرداخت.

شیمی شخصیت از مونی شروع شد

حالا من فکر می کنم اشتباه نکنید اردال اوهانلون بازیگر بزرگی است او نقش بسیار خنده‌داری داشت پدر تد، زیردستان پدر بودن. با این حال، در مرگ در بهشت، او آن را ندارد. بگذار توضیح بدهم. دلیل اینکه فصل 1 و 2 بهترین بودند به خاطر طرح ها یا تنظیمات نبود، اگرچه آنها نقش مهمی داشتند. این عمدتا به دلیل شیمی بین شخصیت های اصلی بود. بیشتر DS Bordey و DI Poole.

این دو با هم کار خوبی کردند! آنها اختلافات خود را داشتند، اما نکته این بود. ریچارد همگی شیک پوش و حرفه ای بود، همه کارها را با کتاب انجام می داد، همیشه کت و شلوارش را پوشیده بود، حتی در گرمای شدید. او همیشه کیف خود را دور می‌داشت و مطمئن می‌شد که همه چیز مطابق با استاندارد پلیسی انجام شود که او در انگلیس به آن عادت داشت.

در همین حال، کامیل آرام، آرام، بامزه و برعکس ریچارد بود و همیشه او را مسخره می کرد و لهجه و آداب و رسوم او را مسخره می کرد، کامیل فرانسوی و ریچارد انگلیسی بود.

این دو با هم عالی بودند، و من خیلی ممنونم که آنها را برای دو فصل به دست آوردیم. همانطور که گفتم شیمی عالی بود و حتی در موارد سخت و سخت همدیگر را در یک صف نگه داشتند. این بدان معنا بود که ما به عنوان مخاطب برای هر دوی آنها مسیریابی می‌کردیم، نتیجه‌گیری یک پرونده موفق حتی رضایت‌بخش‌تر و رضایت‌بخش‌تر به نظر می‌رسید.

راستش را بخواهید، من دلخورم که ریچارد را کشتند، او یک شخصیت فوق العاده، خوش خط و دوست داشتنی بود، که وقتی او کشته شد باعث شد سریال حتی از سری دو، ارتباط خود را از دست بدهد. جایگزین او، گودمن، آنقدرها هم بد نبود، اما او همان چیزی نبود. صحبت از گودمن چه چیزی او را منحصر به فرد کرد؟

آیا زمان برای مرگ در بهشت ​​تمام می شود؟
© BBC ONE (مرگ در بهشت)

خوب، چیزی که در مورد گودمن باعث شد شخصیت او در بین من محبوب شود و برای سریال مناسب باشد، نوع ناشیانه، نامرتب و کمی غیرحرفه ای او بود. او گاهی اوقات کلماتش را زیر و رو می کرد و آنقدرها هم لباس کارآگاهی نمی پوشید، اما با این حال، او جایگزین خوبی بود.

علاوه بر این، گودمن با کمک تیم جدیدش بود که با هوشمندی مرگ ریچارد را حل کرد و او را به‌عنوان کارآگاه اصلی قرار داد. CID پلیس اونوره، زمانی که کمیسر پلیس از او خواسته بود در جزیره بماند.

طی سه سریالی که گودمن در آن ظاهر شد، او با من رشد کرد، و اگرچه به هیچ وجه به خوبی ریچارد نبود، نگرش خنده‌دار، گاهی ناهنجار و ناهماهنگ او نسبت به تحقیقات، شخصیت او را دوست‌داشتنی و جالب می‌کرد، به خصوص زمانی که شخصیت او بر اساس آن ساخته شده بود. یک نمونه از این موارد زمانی است که پدرش به ملاقات او آمد یا زمانی که تصمیم گرفت برای اقامت در انگلیس بماند مارتا لوید، زنی که در سنت ماری با آن برخورد کرد (و نزدیک بود با آن برخورد کند).

صرف نظر از اینکه من یا شما نسبت به گودمن چه احساسی دارید، نمی توانم نقش او را در جزیره انکار کنم و در تمام تحقیقاتی که او در آن شرکت کرد، او را به عنوان یکی از معدود بهترین شخصیت های من در سریال تثبیت کردم، شخصیتی به یاد ماندنی و گرم که از تماشا کردن لذت بردم متأسفانه جانشین او چنین تأثیری نداشت. این مرا به مونی.

مونی چه مشکلی داشت؟ - خوب، فقط ظاهر یا صدای او مهم نیست. این است که او احساس می کند بازیافت شده است. او خنده دار نیست و هیچ چیزی وجود ندارد که او را منحصر به فرد کند.

همانطور که می توانید بگویید او اهل ایرلند است و این او را از ریچارد و گودمن دور می کند، آن دو اهل انگلیس بودند و از لهجه آنها می شد فهمید. با Mooney، حال و هوای کاملاً ایرلندی ایجاد می‌شود، رفتارهای او قابل توجه است و او معمولاً کاملاً خوش‌بین و برون‌گرا است و همیشه دارای خلق و خوی مثبت است. من نه از نحوه نگارش شخصیت او خوشم می آید و نه اینکه او را روی صفحه نمایش می بینیم. مونی اصیل نیست، او باهوش است اما نه مانند گودمن یا ریچارد. حس ساختگی داره

او فقط یک شخصیت بازیافت شده دیگر است اما این بار هیچ چیز قابل تحسینی در مورد او ندارد. او ویژگی جالبی ندارد و تنها چیزی که در مورد او جالب است دخترش است که با او در جزیره زندگی می کند. و اینطور نیست که او به جایی برود. جدای از این، مونی بسیار خسته کننده است و تماشای آن سخت است. من ریچارد و گودمن را خیلی ترجیح می دهم، مخصوصا ریچارد را به خاطر این واقعیت که وقتی با کامیل جفت شد تا زمانی که کشته شد خیلی خوب بود.

آنها باید او را مجبور می کردند برای یک پرونده به انگلیس برود و تا بعدا برنمی گشت. نکته این است که می توانند در قسمت های بعدی از او استفاده کنند. اینکه او را به این شیوه وحشیانه بکشند و سپس مطمئن شویم که او 100٪ مرده است، کار بدی است زیرا نمی توانید او را برگردانید.

آیا مرگ در بهشت ​​تمام شده است؟
© BBC ONE (مرگ در بهشت)

این کار با کمک بازیگر نقش دی پارکر در جدیدترین سریال انجام شد، زیرا او در یکی از قسمت های فصل های قبل به عنوان یک شخصیت جانبی ظاهر شد، اما به عنوان شخصیت اصلی سریال با مدل موی هوشمندانه تری بازگشت. با این حال، اگر به شیمی شخصیت برگردیم، این نیز در سریال عالی نبود. فلورانس شخصیت خوبی است، با صدایی ملایم و هاله ای آرام بخش.

او همچنین سرگرم‌کننده و صمیمی است، و او را به راحتی برای مونی مناسب می‌کند، زیرا قبلاً قبل از ارتقاء به کارآگاه در زمانی که با گودمن بود، افسر یونیفرم پوش بود.

با این حال، شیمی بد بود، و تعامل آنها جعلی به نظر می رسید. چرا این بود؟

فقط به نظر می رسید که هیچ راهی وجود نداشت که مونی بخواهد برای مدت طولانی با دخترش آنجا بماند. شخصیت او قابل باور نبود. این چیزی است که باعث می شود برخی از شخصیت های دیگر معتبر به نظر برسند. مونی این را نداشت.

شخصیت هایی مانند ریچارد و حتی گودمن دلایل موجه تری برای ماندن در جزیره داشتند و در وهله اول دلیل خوبی برای حضور در آنجا داشتند. ریچارد به آنجا فرستاده شده بود تا قتل آخرین رئیس پلیس را که در آنجا بود، حل کند. پس از این، از او خواسته می‌شود که در سنت ماری بماند و به مرور زمان با برخی از شخصیت‌ها رابطه برقرار می‌کند و بسیاری از جنایات را حل می‌کند و از سوی کمیسر احترام می‌گیرد.

هنگامی که او می میرد، گودمن را به همان دلیلی که ریچارد آورده بود، می آورند. گودمن پس از جدایی اخیر از دوست دخترش، که "پیام صوتی برای من در دستگاه منشی تلفنی گذاشت"، بدیهی است که گودمن به شروع جدیدی در زندگی نیاز دارد.

او این پیام را در حالی دریافت می کند که او در انگلیس است و منتظر است تا به سراغ او بیاید تا بتوانند با هم در جزیره زندگی کنند، در حالی که او به عنوان یک کارآگاه خدمت می کند تا قتل های آنجا را حل کند.

وقتی گودمن در جزیره می ماند، کم کم متوجه می شود که دوست دخترش قرار نیست به او بپیوندد. ما این پلی آف را در زمان واقعی می بینیم، زیرا او باید به سوالات تهاجمی در مورد دوست دخترش و زمانی که دواین و کامیل به او ملحق می شود پاسخ دهد.

وقتی مونی به آنجا فرستاده می‌شود، دلیل زیادی برای ماندن در جزیره ندارد و این احساس غیرواقعی را که من نسبت به او دارم تقویت می‌کند.

این تنها مشکل من با مونی نیست. مثال دیگری از اینکه چرا مونی بهترین شخصیت نیست، در سری 7، قسمت 1 است، جایی که مونی و تیم در مورد مرگ یک میلیاردر در هنگام سقوط از بالکن و مرگش تحقیق می کنند.

مشکل این است که ما قبلاً این طرح را داشته ایم. تازه بازیافت شده در سری 1، اپیزود 2، ریچارد در یک استراحتگاه است، زمانی که شاهد مرگ عروسی است که از بالکن خود به پایین سقوط می کند.

هر دو افراد برجسته ای هستند، با دشمنان زیادی. داستان با توجه به کپی بودنش اصلا عالی نیست. ما به سختی با این میلیاردر به خاطر گذشته‌اش احساس همدلی می‌کنیم، که باعث می‌شود داستان آن‌طور که باید باورپذیر نباشد. عملکرد مونی هم خوب نبود. وقتی شما یک خط داستانی بازیافت شده بد از یکی از اولین قسمت های سریال دارید، با تیمی که نسبت به نسخه اصلی کاهش یافته است، با شیمی و طنز بدتر، تماشای خوبی را ایجاد نمی کند.

در هر صورت، مونی جایی نیست که شروع شود. قبل از اینکه ذکر کردم یاقوتبا این حال، او و مارلون هنوز بدترین شخصیت های تا به حال در سریال یا در کل سریال نیستند. بدترین شخصیت در Death In Paradise دی نویل پارکر است. میخ در تابوت. اضافه شدن او به Death In Paradise واقعاً سرنوشت این سریال را رقم زده است. از سوی دیگر، آیا این برای خیر است؟

آیا مرگ در بهشت ​​تمام شده است؟ و آیا دی پارکر آخرین میخ در تابوت بود؟

میخ در تابوت این سریال شخصیت نویل پارکر است. چقدر متأسفانه گنجاندن شخصیت های اصلی زمانی بزرگ و دوست داشتنی Death In Paradise. اگر او را دوست دارید پس خوب است. حداقل اجازه دهید توضیح بدهم که چرا او بدترین اضافه شده به Death In Paradise است. دی نویل پارکر منحصر به فرد نیست. او نه تنها بازیافت شده است، بلکه یک برداشت وحشتناک از تمام شخصیت های سریال است.

حیف که نویسندگان نتوانستند چیز بهتری بیابند و حتی با وجود اینکه تغییر شخصیت به ناچار اتفاق می افتاد، شخصیتی خوش خط و با جزئیات که منحصر به فرد، خنده دار، جذاب، با شخصیت های دیگر خوب بود و همچنین باهوش و باهوش بود. به شدت مورد نیاز بود آنها نیاز داشتند که فردی را بیابند که به خوبی دی همفری گودمن و تقریباً به خوبی یا بهتر از ریچارد باشد. این اتفاق نیفتاد و نتیجه ای که به ما داده شد سری 9 رقت انگیز بود

معرفی این شخصیت اصلا عالی نبود و بعد از نگاه کردن به قسمت، یاد این موضوع افتادم. او در اولین اپیزودی که حضور دارد از فرودگاه بیرون می آید و حدس می زند که چیست؟ او از خورشید می سوزد و مانند یک خون آشام وحشت زده به سایه ها برمی گردد. در حال حاضر، برای این سریال، اولین برداشت همه چیز است.

تماشای این فیلم وحشتناک بود و باعث شد به این فکر کنم که این شخصیت چقدر احمق است. زمانی که او را با پیشینیانش مقایسه کنید، این موضوع بیشتر صادق است.

© BBC ONE (مرگ در بهشت)

پس از لحظه آفتاب با استقبال همکارانش روبرو می شود که منتظر او هستند. او می‌گوید: «فقط یک ثانیه» سپس یک وان بزرگ کرم را از کیفش بیرون می‌آورد، آن را با احتیاط روی انگشتانش می‌پاشد و آنها را به هم می‌مالد، در حالی که شروع به مالیدن عجیب گوش‌ها و صورتش می‌کند، مثل یک بازنده، در حالی که دیگران تماشا می کنند اینکه چگونه این قرار است من را شبیه شخصیت کند فراتر از من است.

من در این صحنه به او از بالا نگاه می کنم، اما قرار است او را دوست داشته باشم. او حتی انگشتانش را در گوش‌هایش فرو می‌کند و سپس به سمت آن‌ها می‌رود تا دست‌هایشان را تکان دهد، اگرچه از پارچه‌ای کثیف برای تمیز کردن کوتاهی آن‌ها استفاده می‌کند. با این حال، باور نکردنی است.

پس از آن، آنها به سمت صحنه ای می روند که پارکر چند یادداشت صوتی را در ضبط کننده خود می نویسد. تماشای این قسمت سخت بود و نحوه ارائه آن باعث شد احساس بدی نسبت به Death In Paradise داشته باشم.

پارکر هیچ چیز جالب یا فردی در مورد او ندارد. او جوش دارد و از ضبط صوت استفاده می کند.

همچنین، او یک عجایب تمیز است. او خنده دار نیست، فقط بی دست و پا است، و اگر به این معنی است که نویسندگان بر طنز ناشیانه تکیه می کنند، پس این اصلاً نشانه خوبی نیست. این نشان می‌دهد که آنها شوخی‌های خوب و صحنه‌های خوش‌نویسی ندارند که تماشای شیمی بین شخصیت‌های قبلی را بسیار سرگرم‌کننده کرده است.

آیا مرگ در بهشت ​​تمام شده است؟
© BBC ONE (مرگ در بهشت)

در عوض، ما یک دسته شخصیت وحشتناک داریم که در این قسمت‌های بیش از 40 دقیقه‌ای با آنها بنشینیم. این شامل مارلون، نویل و اکنون است دی اس نیومی جکسون، که قبلا پلیس بود اما اکنون کارآگاه است. پس از رفتن روبی، او شریک جدید مارلون شد. این یک چشم انداز وحشتناک برای سریال در حال حاضر است.

علاوه بر این، در آخرین قسمت‌ها، فقط مارلون، گروهبان نائومی توماس، که اکنون کارآگاه است و پارکر هستند. این یک تیم پلیس 3 نفره است، واقعاً دیگر مثل قبل نیست.

نویل مانند یک معلم دبیرستان به نظر می رسد، با کوله پشتی اش که از یک بند آویزان است و موهای کوتاه و ظاهر معمولی اش، مطمئناً به نظر می رسد که به جای دیگری تعلق دارد، مطمئناً.

حتی گودمن و مونی هم بهتر از او به نظر می رسیدند، و با وجود اینکه ظاهر گودمن کمی شلوغ بود، اما با توجه به این که همه چیز در مورد آن بود، با شخصیت خود جبران کرد.

با نویل، احساس می‌کنیم همه چیزهایی را که قبلاً دیده‌ایم تکرار می‌کند، با تمام ویژگی‌های بازیافتی که گودمن، مونی و ریچارد داشتند فقط بدتر و غیر معتبر.

به بیانی بی‌پرده، بازیگران فعلی Death In Paradise، ادامه ریمیکس خطوط داستانی قدیمی، اضافه شدن شخصیت‌هایی که قبلاً در قسمت‌های قبلی ظاهر شده‌اند (مثلاً پارکر)، همچنین ترکیب شیمیایی با بازیگران جدید که محو شده و تبدیل شده است. وجود ندارد - همه اینها، با اضافه شدن این که سریال به هر حال خیلی طولانی بوده است، واقعاً، به نظر من، به این معنی است که Death In Paradise زمان زیادی باقی نمانده است.

نتیجه - آیا مرگ در بهشت ​​تمام شده است؟

همانطور که می توانید بگویید، من عاشق مرگ در بهشت ​​هستم. من برای اولین بار چند سال پس از انتشار این سریال شروع به تماشای آن کردم 2012. سبک و حالتی را که Death In Paradise به من پیشنهاد کرد را دوست داشتم. از آنجایی که اهل انگلستان هستم، جایی که مطمئناً همیشه آفتابی نیست، این سریال فوق‌العاده مرا به جای دیگری دور از جایی که بزرگ شده‌ام می‌برد.

من یک گروه درخشان از شخصیت‌ها را داشتم که می‌توانستم از آنها لذت ببرم، شخصیت‌هایی که خوب نوشته شده بودند، دوست‌داشتنی، خنده‌دار و واقعی بودند. از آن زمان، من تماشا کردم که سریال به جایی که الان است سفر می کند و بنابراین، به نظر من، می توانم بگویم که Death In Paradise در بدترین نقطه ای که تاکنون بوده است، قرار دارد.

این با شخصیت‌های خوش‌نویس و دوست‌داشتنی و توطئه‌های اصلی در جزیره سرسبز اما مرگبار سنت ماری که در آن چیزی که من آن را «روزهای طلایی» از سری 1 و 2 می‌نامم، فاصله زیادی دارد. به هیچ وجه Death In Paradise نمی تواند بهبود یابد و به جایی که بود بازگردد. به همین دلیل این مقاله را نوشتم.

بدون شک، خوشحالم که سال ها پیش Death In Paradise را تجربه کردم، زمانی که شروع به محبوب شدن کرد. هر قسمت را به محض اینکه کمی وقت آزاد داشتم تماشا می کردم. حتی گاهی با یکی از دوستانم آن را تماشا کردم. به طور معمول، این چیزی نیست که من آن را تماشا کنم، زیرا من بیشتر به True Crime علاقه دارم. من نمایش هایی مانند تاریک ترین تابوهای بریتانیا or جنایاتی که بریتانیا را تکان داد و تندرو درام های جنایی مثل Line of Duty

Death In Paradise یک سریال جنایی آرام با عناصر کمدی در آن است. در هر صورت، من اوقات خوبی را با آن گذراندم و غم انگیز است که بعید است سریال ادامه پیدا کند. من فکر می کنم که در بهترین حالت دو فصل دیگر خواهد داشت.

امیدوارم از این مقاله لذت برده باشید و برایتان جالب بوده باشد. اگر با من موافق یا مخالف هستید، لطفاً نظر خود را در زیر بنویسید تا بتوانیم بیشتر در مورد آن بحث کنیم، که بسیار قدردانی خواهد شد. لطفاً این مقاله را لایک کنید و به اشتراک بگذارید، و در لیست ایمیل ما در زیر ثبت نام کنید تا به‌روزرسانی‌های پست‌های جدید مانند این را مستقیماً در صندوق ورودی خود دریافت کنید. ما ایمیل شما را با هیچ شخص ثالثی به اشتراک نمی گذاریم.

پاسخ

  1. مقاله شما را دوست داشتم. این باعث شد که بخندم و شما شخصیت ها را به خوبی خلاصه کردید. -AR

    1. متشکرم!! من قدردان آن هستم 😄

پیام بگذارید

جدید