نظر نامطلوب: لباس من عزیزم خسته کننده است. اول، لطفا صدای من را بشنوید. فکر میکنم اگر هنوز این انیمه را تماشا نکردهاید، حداقل میخواهید وقت بگذارید و ببینید من به چه چیزی میرسم و ببینید از کجا آمدهام. این انیمه در حال حاضر بسیار محبوب است، با توجه به Cosplay و داشتن تعداد زیادی اکشن از طرفداران، به راحتی می توان فهمید که چرا بسیاری از طرفداران به سمت Marin Kitagawa زیبا کشیده شده اند. با این حال، به نظر من، My Dress-Up Darling خسته کننده است. در این مقاله، دلیل و طرح این موضوع را توضیح خواهم داد که چرا داستان، در عین اینکه اصیل و امیدوارکننده است، به خودی خود پابرجا نمی ماند.
توصیه شود که این مقاله حاوی اسپویل برای برخی از قسمت های این انیمیشن است!
مروری کوتاه بر انیمه ضروری نیست، زیرا مطمئنم کسانی که قبلاً آن را دیدهاند نمیخواهند دوباره به این موضوع بپردازند. برای بینندگانی که آن را نخواندهاند اما هنوز در تعجب هستند، از این مقاله صرفنظر میکنم زیرا چند قسمت اسپویلر در پیش است. اول از همه، بیایید با شخصیت ها شروع کنیم.
مارین بسیار عالی است، او جذاب است، گاهی اوقات خنده دار است و ماجراهای زیبایی نیز دارد. عشق او به Cosplay چیزی است که طرفداران سریال قرار است با آن همدردی کنند و این به او اشتیاق می دهد که می تواند روی آن سرمایه گذاری کند. اگرچه Cosplay نوعی جایگاه است، اما بسیاری از طرفداران انیمیشن می دانند که چیست.
از طرف دیگر گوجو چندان مطلوب نیست. عشق او به خلق و نقاشی عروسک چندان جالب نیست و او را از تماشاگر منزوی می کند. او کسل کننده، کسل کننده، ساده است و بر خلاف آن شخصیت چندانی ندارد مارین.
شخصیت اصلی در My Dress-Up عزیزم کاملاً بی انگیزه است
چرا در بسیاری از انیمه ها، شخصیت اصلی، این بازنده-عجیب است که هیچ دوستی ندارد یا شاید 3 نفر که اگر نه بدتر، مثل او باشند؟ هیچ چیز قابل تحسینی وجود ندارد گوجو غیر از این که او در درست کردن لباس برای آن مهارت دارد مارین. من احساس می کنم این اتفاق در انیمه زیاد می افتد و احساس می کنم لازم نیست.
اجازه دهید در این مورد توضیح بیشتری بدهم. Kiyotaka از Classroom of the Elite نمونه ای از یک شخصیت عالی است که به زودی برای فصل 2 آن انیمه ظاهر می شود. او خوب است زیرا نه تنها بسیار با استعداد و باهوش است، بلکه پیشینه شگفت انگیزی دارد که بارها در قالب فلش بک برای مخاطبان به تصویر کشیده شده است.
این به ندرت در مورد گوجو اتفاق می افتد و صحنه های او که در آن او فقط یک پسر است بسیار خسته کننده و غیر واقعی هستند. این هیچ اعتباری به عشق او به نقاشی عروسک در آینده نمی دهد، این بسیار رقت انگیز است. حس ساختگی داره
از سوی دیگر، کیوتاکا مخفیانه یک نخبه گرا، حیله گر، اجتماعی و حیله گر است., کسی که برای رسیدن به اوج و به دست آوردن چیزی که میخواهد از جامعه جلوی هیچ چیز نمیگیرد. او از مردم استفاده می کند و آنها را برای پیشبرد اهداف خود مورد دستکاری قرار می دهد و به شیوه ای کسل کننده رفتار می کند تا بی ضرر به نظر برسد.
این یک راه درخشان برای نشان دادن چنین شخصیت پیچیده ای به شیوه ای سرگرم کننده و تاریک است.
در همین حال، گوجو، ترکیبی از هر یک از MC های خسته کننده است که کوچکترین الهام بخش نیستند، با این حال همیشه توجه جذاب ترین زنان را به خود جلب می کنند و همچنان به غیرجذاب ترین شکل برای همه عمل می کنند.
مارین سطحی را فریاد می زند که معمولاً Zero Two به آن توصیف می شود. او تنها چیزی بود که مرا نگه داشت. من باید این را تصدیق کنم. او شخصیت کاملاً خوبی بود.
> مرتبط: آنچه در فصل 2 تومو-چان یک دختر است انتظار می رود: پیش نمایش بدون اسپویلر [+ تاریخ برتر]
بنابراین ما شخصیتهای اصلی خود و شخصیتهای جانبی را داریم که دوستداشتنی نیستند. آنها فراموش شدنی بودند، بد نوشته بودند و صادقانه بگویم که اصلاً الهام بخش من نبودند. آنها رابطه دوستی/آینده را بین آنها ایجاد کردند گوجو & Marin کمی غیرقابل اعتمادتر هستند زیرا بر خلاف آنها قرار بود محبوب، جذاب و معمولی باشند گوجو.
علاقه فوری غیر واقعی کیتاگاوا به گوجو
چرا مارین علاقه مند بودن به گوجو? و چرا او در اولین برخوردهایی که آنها با هم به اشتراک گذاشتند، علاقه زیادی به او داشت؟ مگر اینکه او فوق العاده دوستانه و اجتماعی باشد یا واقعاً خوب باشد.
در هر صورت من نخریدمش و مهمتر از اون دختری مثل مارین، که یک مدل است، به یاد داشته باشیم، با پسرهای دیگر سر و کار دارد، آنها فقط او را تنها نمی گذارند، چیزی که در انیمه اتفاق می افتد، و آن را باز می گذارند. گوجو، پسری که به نظر می رسد در انیمه به او محبت نشان می دهد.
اگر بعداً توضیح داده شود که چرا مارین اینقدر به گوجو علاقه داشت، می توانم نکته قبلی خود را نادیده بگیرم. با این حال، من شک دارم که این اتفاق بیفتد. هیچ فلاش بک یا هیچ نمونه ای وجود نداشته است که آنها گذشته گوجو یا مارین را به نمایش بگذارند.
این به شخصیتهای ما هیچ ماهیت و ارتباطی نمیدهد. ما واقعاً نمیتوانیم بفهمیم که چرا شخصیتهای ما اینطور عمل میکنند. ممکن است چند صحنه وجود داشته باشد که گوجو را در کودکی ببینیم که به خاطر دوست داشتن عروسکها مورد آزار و اذیت قرار میگیرد، اما تمام.
داستان در اکثر قسمتها جواب نمیدهد و چرا My Dress-Up Darling خستهکننده است
مشکل اصلی من با داستان بسیار ساده است. مشکلات بسیار کمی در My Dress-Up Darling وجود دارد و در نتیجه، این کار را بسیار خسته کننده می کند. بنابراین، منظور من از این چیست؟ خوب اجازه دهید از آنچه واقعاً در قسمت اول فصل و سپس در کل اتفاق می افتد بگذریم.
اینجوری تنظیم میشه: گوجو بازنده است اما در نقاشی عروسک استعداد دارد. مارین او را در کلاس می بیند و به سرعت خود را معرفی می کند و آنها با هم دوست می شوند، سپس متوجه می شوند که آنها از بازی Cosplay خوششان می آید، سپس تصمیم می گیرند کت و شلوار بسازند.
سپس مواد لازم برای ساخت کت و شلوار را می خرند، عکس می گیرند و دوباره برای لباس دیگری این کار را انجام می دهند. هر مشکل بلافاصله پس از شناسایی در همان قسمت حل می شود.
پست های مرتبط:
هیچ داستان جامعی وجود ندارد، که در امتداد و از صحنههای قبلی در قسمتهای اولیه نشات میگیرد و سپس صحنههای بعدی را تکرار میکند، زیرا هر کاری که باید انجام دهند، یک یا دو صحنه بعد از اینکه تصمیم گرفتند آن را انجام دهند، انجام میشود.
میدانم که بدبین هستم، اما این باعث میشود یک تماشای کاملا کسلکننده و کسلکننده My Dress-Up Darling.
به غیر از صحنه های اکچی مارین، صحنه های هیجان انگیز کمی وجود دارد
صحنه های اکچی زیادی در انیمه وجود دارد که بیشتر آنها شامل مارین می شود. این صحنه ها برای طرفداران خوب هستند اما واقعاً به جایی نمی رسند. در بیشتر فصل اول اینگونه است. بیشتر این صحنه ها آنقدرها هم سرگرم کننده نیستند.
در مورد والدین مارین و خانوادهاش چیز زیادی نشان داده نشده است. پدربزرگ گوجو تنها کسی است که ما از خانواده گوجو می بینیم، و همچنین، شیمی زیادی بین هیچ یک از شخصیت ها وجود ندارد، هیچ کدام از آنها برای من برجسته نبود.
این پرش مداوم از یک کار به کار دیگر باعث شد احساس کودکی کنم و My Dress-Up Darling را خسته کننده کرد، به طوری که باعث شد به این فکر کنم که چگونه همه شخصیت ها یک کار را حل می کنند و سپس بدون آن به سراغ کار بعدی بروم. هر نگرانی یا مشکلی که باید بر آن غلبه کنند.
وقتی گوجو برای خرید مواد به پول نیاز دارد، مارین به سرعت فراهم می کند، زمانی که آنها نیاز به یک دوربین برای گرفتن تصاویر خود دارند، به راحتی با یک بازیکن دیگر ملاقات می کنند که آنها را به آنها می دهد.
هر صحنه درست پس از شروع به پایان می رسد و مشکل هرگز بیش از چند دقیقه قبل از حل شدن ادامه نمی یابد. هیچ چیز یا شخص همیشه حاضری وجود ندارد که باید بر آن غلبه کنند، همه چیز برای آنها خیلی راحت پیش می رود.
درام بیشتر مورد نیاز است
در نمایشی مانند این، نمایش تعداد زیادی صحنه از نوع درام مهم است، باید درگیری بین شخصیت ها وجود داشته باشد. شاید عشق دیگری برای مارین، یا رازی که باید حفظ شود گوجو.
در عوض آنچه که ما به دست می آوریم، داستانی است که شخصیت های ما با آن همراه می شوند. هر صحنه کاملاً بیهوده به نظر می رسد و صادقانه بگویم، برای من گذر از این انیمه بسیار سخت بود. صدای بلند و جیغهای مارین نیز یکی از مواردی بود که باید با آن مبارزه کرد.
همانطور که قبلا هم گفتم در سریال اصلا درگیری وجود ندارد. بدون درام، بدون پاسخ، بدون تنش. فقط سهولت خالص برای کاراکترهای ما زیرا آنها از هر صحنه به صحنه بعدی در هماهنگی کامل دوباره و بدون هیچ مشکلی سر خوردن.
تا فصل دوم، امید من به این انیمه حداقل است
تا زمانی که اکشن بیشتری از دو شخصیت اصلی خود دریافت نکنیم، سخت است که بفهمیم این انیمه به کجا میرود. با توجه به اینکه بسیاری از محتوای مانگا در حال حاضر نوشته شده است، فصل دوم واضح به نظر می رسد.
انیمه در Crunchyroll امتیاز بالایی داشت و به احتمال زیاد انیمه فصل دیگری خواهد داشت، باید ببینیم آیا این انیمه به جایی می رسد یا خیر. در حال حاضر باید منتظر ماند و دید که رابطه مارین و گوجو به کجا ختم می شود.
پیام بگذارید